|
دانستنےهایےاز زبان عربے
|
||
|
آموزش زبان عربے |
تأنيث در عربي
تانيث در زبان عربي با توجه به كاربرد فراوان آن از جايگاه بس ويژهاي بر خوردار است ويكي از مهمترين ابواب دستوري اين زبان به شمار ميرود وتمامي دستورنويسان عرب وغيرعرب در كتابهاي دستوري خود باب وسيع و گستردهاي را براي بحث تانيث اختصاص داده اند .با اين توضيح مختصر لغات عربي را از حيث جنسيت ميتوان برهشت قسم تقسيم نمود :
1- مذكرهاي حقيقي . 2- مذكرهاي مجازي 3- مؤنّثهاي لفظي حقيقي 4- مؤنّثهاي لفظي مجازي 5- مؤنّثهاي لفظي محض .6- مؤنّثهاي معنوي حقيقي. 7- مؤنّثهاي معنوي مجازي 8- مؤنّثهاي تاويلي .
مانند : الأب (پدر) الرجل (مرد) الأبن (پسر) الجد (پدربزرگ ) الصهر ( داماد) الخال (دائي) العم (عمو) ابراهيم، جعفـر، نوح، يوسف، الأسد(شـير نر) الجمل (شتر نر) التيس (بز نر) الثور (گاو نر) الحصان (اسب نر) الخروف (گوسفند نر) .
2ـ مذكر هاي مجازي :
اسمهايي هستند كه بر جنس نر انسان يا حيوان دلالت نميكنند ولي مذكر فرض واعتبار شدهاند . مانند :
الجدار (ديوار) الأسم (نام) اليوم (روز) الدعاء (نيايش) القمر (ماه) البحر (دريا) القصر (كاخ) الشهر (ماه سال ) البيت (خانه ) الجامع (مسجد) الحاجب (ابرو) العقل ( خرد ) الدواء ( دارو) المرفق (آرنج ) و الخ .....
3ـ مؤنّثهاي لفظي حقيقي:
اسمهايي هستند كه بر جنس مادهي انسان يا حيوان دلالت ميكنند و داراي يكي از علائم تأنيث (الف مقصوره : ي ، الف ممدوده : اء ، تاء مربوطه : ه ) هستند .
مانند: الوالده (مادر) الكَنَّه (عروس) الضَّرَّه (هوو) النّاقه (شترماده) البقره (گاو ماده) الدَّجاجه (مرغ) النَّعجَه (ميش) الحُبلَي (آبستن) العَمْياء (زن نابينا) الهيفاء ( زن كمرباريك) السَّكري (زن مست) حَوّاء ، خديجه ، فاطمه ، زهراء ، طُوبي ، كُبري ، و الخ ......
الذّ كري ( خاطره) النّـافذه ( پنجــره ) الشجـره (درخت) و الخ . . .
5ـ مؤنّثهاي لفظي محض :
اسمهايي هستند كه داراي يكي از علائم تانيث هستند ولي بر جنس مذّكر دلالت ميكنند و در واقع اينجا لفظ مونث و مدلول آن مـذّكر است .
مانند : ابرهه ، حمـزه ، طلحه ، موسي ، عيـسي ،
الأصدقاء ، الشهداء ، القتلي ، المرضى ، و الخ . . .
اسمهايي هستند كه بر جنس مادهي انسان يا حيوان دلالت ميكنند و علامتي از علائم تأنيث در آنها مشاهده نميشود .
مانند :الأم ( مــادر ) العروس ( بيوگ ) الظئـر (دايه) العـانس ( دختر عزب ) الأتان ( دراز گوش ماده ) الحجر (ماديان ) العناق (بزغالهي ماده) العقرطل ( فيل ماده) العنز (بز ماده) زينب ، مريم، نرجس، و الخ . . .
7ـ مؤنّثهاي معنوي مجازي :
اسمهايي هستند كه بر جنس مادهي انسان يا حيوان دلالت نميكنند و علامتي از علائم تأنيث هم در آنها مشاهده نميشود و مونث فرض واعتبار شدهاند .
مانند : البئر (چاه) الشمس ( خورشيد ) النّـار (آتش ) الدار ( خـانه ) الحــرب (جــنگ ) السّـوق (بازار ) السّماء ( آسمان ) الأرض (زمين) العين ( چشم ) القـدوم (تيشه) ايران ، مصر ، فلسطين ، شيراز و الخ . . .
8ـ مؤنّثهاي تاويلي :
اسمهايي هستند كه در اصل وضع ، مذكّر هستند ولي به مؤنّث تاويل ميشوند و با آنها ما نند مونث رفتار ميشود .
مانند : « كتاب » در « وَصَلَتْ الـَّي كتابك . » ( نامهات به دستم رسيد )
در مثال فوق كتاب به ( رساله : نامه ) تاويل شده و به اين اعتبار فعل جمله ( وصلت ) به صورت مؤنّث آمده است .
|
|